ستاره امید

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

هر کاری را باید روز شروع کردمثل دوست داشتن تُمن برای دوست داشتن تُ روزها که سهل استعمریستجانم را کنار گذاشته امدوست دارم هر روز اولین چشمانی که می بینم چشمان تو باشماولین سلامی که می کنمبه روی ماهِ تو باشداولین صدایی که می شنومصدای دلنشین تو باشدببخش که زیاد حاشیه رفتمفقط خواستم بگویم دوستت دارمصِداٺ یِه آهَنگےدارِه ڪِه خُوب بَلده چِجُور؎حالِ دِلمُو نـــــَـ♡ـــوازِش ڪُنِہودلتنگیلجباز ترین حس دنیاستهر چه برایش توضیح دهیبیشتر پاهایش رابه فرش دلت میکوبدبهانه میگیرد نق میزندخسته میشود وخوابش میبردامان از لحظه ای که بیدار شودداغ دلت تازه تر میشودقصه ای بگو پر از طلوع ترانه ای بخوان پر از پرواز می خواهمروزمان با عشق بخیر شودو بایک فنجان چای بـهارنارنج است و کمی مـهربـانیوقتی رسم عاشقی ست و مـحبـتهمین روز بخیرهایدور و نزدیک است که دلـم را شـاد می کنـددوست داشتنتبزرگترین نعمت دنیاستو مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکندحتی این روزها گاهی پرواز میکنممن این دوست داشتن را بیشتراز هر چیز در این دنیا دوست دارم ســ????✋ــلام ستاره امید...
ما را در سایت ستاره امید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0cheshmanabid بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 31 ارديبهشت 1402 ساعت: 13:53

نازک دل منعشقم بهت بی نهایت است من در اشک چشمانت گم شده ام شعر هایم همه از عشق بی نهایت توست دوستت دارم هایم را کمتر کردم تا تو هم کمیبه خوبی هایم بیاندیشیاینکه شمعدانی راجانم صدا میزنمدست خودم نیستهمیشه فکر می کنم که گلها با حضورتو بدنیا آمدنبه گلدان مریم و نرگس و یاسیا همین بنفشه و شب بو نگاه کنزیبایی شان به تو رفته تنهایی شان به من lrm; lrm;باز کن پنجره چشمت را دل من منتظر استخبر وصل تو را صبح به گلها گفتمتاب از قلب گل و باغ برفتو خدا هم خندیدخنده مهر خدا بدرقه راهت بادزندگانی بر تونشود تنگ به لطف و کرمشو تنور دل پاکت پر از نان صفاچای خوشرنگ غزلگرم و شیرین به گل لبخندتچاشت هر روز تو راصبح خداقسمت کردشکر یادت نرودجمعــهچقدر دلچسب است براےفڪـر ڪـردن بـه تـــــووقتـی بيـن تمـام روزمرڪَی هايمحضـور دارے و مـن جمعــه رابی خيـال ترين آدم دنيـا ميشوم ستاره امید...
ما را در سایت ستاره امید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0cheshmanabid بازدید : 66 تاريخ : يکشنبه 31 ارديبهشت 1402 ساعت: 13:53

تو نازک ترین قسمت دلمی!همون جاش که اگه یه انگشت بخوره قلبم تا چشمام بالا میاد و پلکام ابری میشه مهم نیست کجا باشیم، کجا باشی من فقط میخوام بدونی که هنوزم صدای قشنگتو توی انبار ذهنم نگه داشتم توی قفسه اشیاء بوسیدنی هر موقع سر و صداهای اطرافم زیاد میشه در یکی از اون شیشه ها رو باز می کنم و میزارم حس نابش زیر پوستم غلت بخوره راز قشنگم میدونم که خودتم خوب میدونی وقتی قلب خلاف خواسته ش عمل کنه، چشم ها از همیشه آشکارترناردیبهشت چشمـانتفصل گلاب گیری استو مژگانت غرق بهارنارنج عجب ضیـافتی استبا عرق گلبرگ هـا در جام بوسه هایمبه میزبانی چشمـانتبه ترمه ی خیال توحریرِ شعرِ من، سپید نوشتتا خودِ بهشتکه این دلم برای توو من تــورا شبیه شب دوســت میدارمتیکدست یکرنگبی صدا تنهاو البته بی پایانبی پایاندل تو هم برای مندلبری فقط به سبک نزار قبانی اونجا که میگه :من تو را دوست دارمتا پیوند داشته باشمبا خدا، با زمین، با تاریخ با زمانبا آب، با مزرعهبا کودکانِ خندانبا نانبا دریا، با صدف ها و کِشتی هابا ستاره ی شب که النگوهایش را به من می بخشدبا شعر که ساکنش هستمبا زخم که در من زندگی می کندتو آن وطنی هستیکه به دیگران هویت می دهدو کسی که تو را دوست نداردبی وطن است ستاره امید...
ما را در سایت ستاره امید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0cheshmanabid بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1402 ساعت: 0:05

امان از این اردیبهشتکه تمامِ قندهایِ نخورده رادر دلِ من آب می کندکه انگار اصلا عاشقمکه انگار تو اینجایی و منبی خیالِ تمامِ این خستگی هایِ روزگارمکه انگار تو خبر ازشکوفه ها آورده ایکه انگار تو در گوشم صبحِیک روزِ اردیبهشتیگفته ای بیدار شو جانم اردیبهشت استخیال می کردم تو را باید در همسایگی اردی بــهشتحوالی برگ های نارنجدر میان شـــکوفه هایپرتقال جستجو کنمتو را امروز اما اتفاقی در پیاده روهای پـــاییز دیدمداشتی برای خودت قدم می زدی اینجا چه میکنی بـــهاربي تابَم برايِ آغازِ روزي ديگردر خیال تو يِك روزِ ديگر از نبودنِ تو در زندگي ام گذشتچشمانت را باز كن تا صُبحرونمايي كندومن یک پیاده رو وسطِ صبح اردیبهشت می خواهم که شانه به شانه ات تمام خیابان ها را پرسه بزنمتو بگویی دوستت دارمو من قدم به قدم شهر را به جنون بکشمبی گمان مرزهای دیوانگیاز اردیبهشت می گذرد ستاره امید...
ما را در سایت ستاره امید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0cheshmanabid بازدید : 94 تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1402 ساعت: 19:23

ماه در آغوش شب به خواب مى رود ومن هنوز بيدارممگر مى شود بى تو به خواب رفتخاطره ها صف مى كشند به خيالمو من خمار يك لحظه ديدنتبا من چه كردى؟هيچ چيز جاى خودش نيستدر تنم لحظه ها تب دارندو من چه بى تابانهبر شانه هاى سياه شببا خيال تو سفر خواهم كردتو رو مثل اهنگام دوست دارممن دلم نمیاد اونارو برا کسی بفرستمشون،میخوام فقط مال خودم باشنوقتی تنها وقتی غمگینم وقتی خستم وقتی عصبیم وقتی خوشحالم وقتی عاشقم گوششون میدموقتی حوصله هیچ کیو ندارم فقط باید اونا باشندمن همیشه بهشون نیاز دارم همیشه دوسشون دارمپس وقتی میگم مثل اهنگام دوستت دارم یعنی همیشه میخوام که باشی، همیشه حوصلتو دارم همیشه بهت نیاز دارمهمیشه برات وقت دارمهمیشه دوستت دارمبرای آمدنت بر دهان واژه ها قفل زدمنکند تو بیایی حرفی بزنندو خاطِرت مکدّر شوددرد را به زنجیر کشیدمبر پایش ترکه زدمنکند تو بیایی و به پایت بپیچدو رسیدن ما به تعویق بیافتدبرای آمدنتمن حتی تو را نهاما خودم را فراموش کردمراستی میآیی????دلتنگت هستمیادم بده چگونه ریشه های عشق را درآورمیادم بده چگونه اشک هایم را تمام کنمیادم بده چگونه قلب می میردو اشتیاق خودکشی می کنداگر پیامبری از این جادواز این کفر رهایم کنعشق کفراست پس پاکم کنبیرونم بکش از این دریاکه من موجی که در چشمانت جاری ستمرا به درون خود می کشد نزار قبانی ستاره امید...
ما را در سایت ستاره امید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0cheshmanabid بازدید : 63 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1402 ساعت: 14:36