ماه در آغوش شب به خواب مى رود ومن هنوز بي
دارممگر مى شود بى تو به خواب رفتخاطره ها صف مى كشند به خيالمو من خمار يك
لحظه ديدنتبا من چه كردى؟هيچ چيز جاى خودش نيستدر تنم لحظه ها تب دارندو من چه بى تابانهبر شانه هاى سياه شببا خيال تو سفر خواهم كردتو رو مثل اهنگام
دوست دارممن دلم نمیاد اونارو برا کسی بفرستمشون،میخوام فقط مال خودم باشنوقتی تنها وقتی غمگینم وقتی خستم وقتی عصبیم وقتی خوشحالم وقتی
عاشقم گوششون میدموقتی حوصله هیچ کیو ندارم فقط باید اونا باشندمن همیشه بهشون نیاز دارم همیشه دوسشون دارمپس وقتی میگم مثل اهنگام
دوستت دارم یعنی همیشه میخوام که
باشی، همیشه حوصلتو دارم همیشه بهت نیاز دارمهمیشه برات وقت دارمهمیشه دوستت دارمبرای آمدنت بر دهان واژه ها قفل زدمنکند تو بیایی حرفی بزنندو خاطِرت مکدّر شوددرد را به زنجیر کشیدمبر پایش ترکه زدمنکند تو بیایی و به پایت بپیچدو رسیدن ما به تعویق بیافتدبرای آمدنتمن حتی تو را نهاما خودم را فراموش کردمراستی میآیی????دلتنگت هستمیادم بده چگونه ریشه های عشق را درآورمیادم بده چگونه اشک هایم را تمام کنمیادم بده چگونه قلب می میردو اشتیاق خودکشی می کنداگر پیامبری از این جادواز این کفر رهایم کنعشق کفراست پس پاکم کنبیرونم بکش از این دریاکه من موجی که در چشمانت جاری ستمرا به درون خود می کشد نزار قبانی ستاره امید...
ما را در سایت ستاره امید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0cheshmanabid بازدید : 63 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1402 ساعت: 14:36